پدرنبود


 

نويسنده:پروانه نجاتي




 

به مناسبت هفته دفاع مقدس
 

عاقد دوباره گفت: وکيلم؟... پدر نبود
اي کاش در جهان ره و رسم سفرنبود
گفتند:رفته گل...نه گلي گم...دلش گرفت
يعني که از اجازه بابا خبر نبود
هجده بهار منتظرش بود و برنگشت
آن فصل هاي سرد که بي دردسر نبود
اي کاش، نامه اي، خبري، عطر چفيه اي
رؤياي دخترانه او بيشتر نبود
عکس پدر، مقابله آيينه شمعدان
آن روز دور سفره به جز چشم تر نبود
عاقد دوباره گفت وکيلم؟...دلش شکست
يعني به قاب عکس، اميدي دگر نبود
او گفت با اجازه بابا ، بله...بله
مردي که غير خاطره اي مختصر نبود
منبع: ماهنامه طوبي شماره 36